منبع: مدیران ایران
خلاصه:یکی از حوزه های پژوهشی بررسی رفتار آنلاین، همین تیپ های شخصیتی هستند و اینکه چگونه بصورت سوبژکتیو تجربه می کنند و به انواع ویژگی های روان شناسانه مختلف در سایبراسپیس واکنش نشان می دهند.
اینکه چگونه تجربه آنلاین را برای دیگران به وجود می آورند و جنبه های آسیب زننده و سودمند فعالیت های آنلاین این افراد چقدر حائز اهمیت است.
تحقیقات بالینی نیز چنین نشان میدهند که سبک ها-الگوهای متمایز شناخت محوری در رابطه با تفکر و ادراک وجود دارند و با تیپ های گوناگون مرتبط بوده و ممکن است روشن کنند که چرا افراد مختلف یک نوع فعالیت آنلاین را بر سایر فعالیت ها ترجیح می دهند..محیط های آنلاین نحوة عملکرد و رفتارهای افراد و گروه ها را در این قلمرو ها (گستره ها) تعیین کرده و شکل می دهند. اما این فقط نیمی از ماجرا است.
اگر به شما بگویم که این امکان را دارید تا از طریق متمرکز نمودن وقت و انرژیتان بر انجام برخی از کارهایی که هماکنون نیز در حال انجامشان هستید، زندگی خود را به طرز شگفتانگیزی متحول کنید، نتایج بهتری بگیرید، پول بیشتری بهدست آورید و از موفقیتهای بیشتری لذت ببرید، چه خواهیدگفت؟
این موضوع حقیقت دارد و بر پایه قانون شناخته شدهای بنا شده است که بیش از یک قرن قدمت دارد. با این وجود، یک مانع ساده و پنهان وجود دارد که افراد را از بهکار بردن آن باز میدارد. قانون مذکور مثل یک غار بزرگ پر از گنج میماند که ورودی آن نیز به راحتی قابل رویت است، حتی میتوان به وضوح طلا و جواهراتی را که میدرخشند و انسان را به سوی خود میکشند، مشاهده کرد؛ اما فقط یک نفر از بین هزار نفر وجود دارد که وارد میشود و از خود پذیرایی میکند.
ادامه مطلب ...در حین کنفرانس تلفنی که با اعضای هیات مدیره داشتم، تصمیم گرفتم که یک ایمیل برای یکی از مشتری ها بفرستم. آن ایمیل را فرستادم.
ولی چند دقیقه بعد مجبور شدم یکی دیگر نیز بفرستم، زیرا فراموش کردم ضمیمه ای را که می خواستم به آن الصاق کنم. بعد از ارسال متوجه شدم که این بار ضمیمه مزبور را اشتباهی فرستاده ام، بالاخره ایمیل سوم را ارسال کردم؛ در حالی که توضیحی را در مورد علت اشتباهی بودن ضمیمه نیز به آن افزوده بودم. سرانجام وقتی دوباره روی کنفرانس تلفنی متمرکز شدم دریافتم سوالی را که رییس هیات مدیره از من پرسیده بود، نشنیده ام.
شتاب تغییرات دنیای امروز، باعث شده است روند حرکت ها خطی نبوده و الزاماً آینده در راستای گذشته نباشد. از سویی، تجارب گذشته زمانی می تواند چراغ فراروی آیندگان باشد که رفتارها و اتفاقات، تکراری و قابل پیش بینی باشند. یکی از زمینه های پرچالش امروز جوامع، مدیریت است و چگونگی مدیریت بر نهادها و سازمان ها نیز موضوع روز در بسیاری از محافل علمی در میان اندیشمندان است.
از آنجایی که بسترسازی به منظور رفع مشکلات و موانع رشد سازمان ها اصولاً با تغییرات بنیادی زمانبر و هزینه ساز امکان پذیر نیست، مدیران به تفکر درباره آسانترین و بهترین راه کارها برای رشد و توسعه سازمان های خود می پردازند. محیط های سازمان ها نیز همانند محیط های اجتماعی، پیاپی در تلاطم و تغییر می باشند، دریافت های گوناگونی که برای مدیریت بر سازمان ها عرضه می شوند، پیوسته رو به کاستی و نارسایی اند.
غالبا از مدیران باتجربه می شنوم که اعتراض کنان می گویند: «کارکنان دیگر در کار انگیزه ندارند» اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، تقصیر مدیران و روش های سازمانی است نه کارکنان!
بی انگیز گی کارکنان تقریبا همواره ناشی از یکی از عوامل زیر است:
▪ گزینش ▪ هدف های مبهم و نامشخص ▪ نظام ارزیابی عملکرد ▪ نظام قدردانی و پاداش دهی سازمان یا عدم توانایی مدیر در نشان دادن و قبولاندن کارآمدی نظام های ارزیابی و پاداش دهی سازمان به کارکنان.
منبع:m2modir.blogfa.com
مترجم:افسانه باقری
منبع: INTERNATIONAL JOURNAL OF PRODUCTIVITY AND PERFORMANCE MANAGEMENT JAN, 2005چکیده
هدف این مقاله آن است که شیوه های برخورد با مفاهیم «بهره وری» و «عملکرد» در ادبیات را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که اصطلاحات به کاررفته در این رشته ها، اغلب به طور مبهم تعریف شده اند و درک درستی از آنها وجود ندارد و سپس ادبیات مربوط به عملکرد علمی و عملی طی 30 سال گذشته مورد بازنگری قرار می گیرد.معنای پنج اصطلاح(بهره وری، عملکرد، سوددهی، کارایی و اثربخشی)تشریح و چگونگی ارتباط درونی آنها نشان داده میشود.از آنجایی که ایجاد یک دستور زبان مشترک کار ساده ای نیست، باید این حقیقت را پذیرفت که بعدها نیز افراد برداشتهای گوناگونی از اصطلاحات توضیح داده شده در این مقاله خواهند داشت. اغلب شیوه های سنجش و بهبود، بدون درک روشنی از آنچه باید اندازه گیری شود یا بهبودیابد،به کار گرفته می شوند. به دلیل این رویکرد عملگرا نسبت به بهبود، فرصت فهم کامل و سپس به حد اکثر رساندن عوامل اساسی و موثر در رقابت پذیری و موفقیت به سادگی از دست می رود.