چنـــــانچه بتوان دخالت در نظام فرهنگی جامعه را مبتنی بر رویکرد مهندسی که در آن صورت می تواند سنجیدگی علمی و اراده آگاهانه را زینت دخالت مزبور کند، متصور بود در آن صورت می توان دغدغه مزبور را به اراده ای حرکت آفرین و آینده پردازانه بدل ساخت.مهندس، نگرشی زمینه ای (CONTEXTUAL) دارد و در پی آن است که معین کند مصنوع (مادی یا غیرمادی) خود را برای کارکرد و تعامل مفید، سازنده و بالنده با چه محیطی طراحی و ایجاد می کند. از این رو، شناخت محیط بین المللی و روندهای آتی آن و تاثیرات فرهنگی حاصل از آنها مقدمه کار مهندسی فرهنگی جامعه است.مهندس، نگرش جامع دارد و سعی در آن دارد کلیه عناصر دخیل در مصنوع خود را از لحاظ کارکرد و بویژه تعامل با یکدیگر موردشناسایی قرار دهد و لذا تلقی فراگیر از مفهوم فرهنگ و توجه به کلیه عوامل درون آن و چگونگی تعامل میان آنها شرط لازم در توفیق مهندسی فرهنگی جامعه است.
مهندس قادر و قائل به مدل سازی و تجرید (ABSTRACTION) مصنوع خود و ارزیابی و تجزیه و تحلیل کارکرد مدل در فضای شبیه سازی شده از دنیای واقعی است و بدون آنکه معماری و ساختار مصنوع خود را در قالب مدل تبیین مفهومی CON CEPTUAL)) و آزمون قرار نداده دست به اجرا و ساخت نمی زند.مهندس رویکرد سیستمی به موضوع دارد که بدون آن از عهده درک نقش متعامل عناصر سیستم با یکدیگر ونیز تعامل سیستم با محیط آن و درنتیجه مدل سازی و تحلیل درست و مفید برنمی آید. در این رابطه، منطق ارسطویی که درپی درک رابطه خطی علت و معلولی میان اشیاء است نه تنها کفایت نمی کند، بلکه به شدت گمراه کننده و غیرسازنده است.مهندس آینده نگر و آینده پرداز است و برای تجربیات گذشته جایی پیش داورانه و جزمی در مصنوع دردست مهندسی و فرایند مهندسی آن قائل نیست. دغدغه های نوستالژیک ندارد گرچه سعی وافر دارد در سیر دائم ذهنی میان گذشته، حال و آینده پیوستگی ها و گسست ها را دریابد (آنچه درحال واقع می شود، علل، عوامل و زمینه های آن در گذشته را ادراک کند و از آنچه درحال وقوع است و یا می تواند رخ دهد آینده ممکن و محتمل یا محتوم را کشف سازد و همچنین سعی بر آن دارد که علل، عوامل و زمینه های عدم تحقق مطلوبیت ها را در زمان حال در گذشته و بایدها و نبایدهای امروز را از طریق مقتضیات آینده مطلوب کشف کند).
مهندس هم به بهبود مستمر مصنوع خود و مهندسی آن توجه دارد و هم به تغییرات پارادایماتیک و لذا سعی بر آن دارد چنانچه تحولات محیطی اقتضا نماید در مختصات اساسی سیستم و نیز در روش مهندسی آن به صورتی خلاق و سنجیده دگرگونیهای اساسی اعمال کند. لذا هیچ معماری از پیش شناخته شده را به صورت جزمی، اساس کار خود قرار نمی دهد.مهندس فرهنگ بر این باور است که شیوه آموزش و پرورش ما می تواند برخلاف آنچه تحولات آتی اقتضا می کند، فرهنگ خودخواهی، فرصت طلبی، تک روی، پنهان کاری و توجه به سودآوری کوتاه مدت را در اعماق شخصیت افراد نهادینه سازد.مهندس فرهنگ بر این باور است که تقوی و تقویت معنوی افراد جامعه لازمه تعالی فرهنگی است لیکن چنانچه سیستم های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی به صورتی سنجیده برقرار نگردد، اخلاقیات جامعه و فرد را مضمحل می کند.
مهندس فرهنگ به تاثیرات رسمی (تربیت خانواده و مدرسه) و تاثیرات غیررسمی (رفتارهای اجتماعی و ارزشهای عملی جامعه) و تاثیرات فنی (تلویزیون، رایانه و...) بر فرهنگ و ضرورت سازگارسازی این تاثیرات در تعالی فرهنگی وقوف و باور دارد.مهندس فرهنگ بر انگیزه و نقش یادگیری در توسعه و تعالی فرهنگی واقف است و بر ضرورت رفع موانع آن باور دارد و بر نقش آفت نفاق در تخریب فرهنگ وقوف دارد.مهندس فرهنگ به تطبیق ارزشهای موردتبلیغ (SPOUSED VALUE) با ارزشهای عملی ((VALUE IN USE به عنوان شاخص نهایی کارآیی مدیریت فرهنگ باور دارد و کشف و رفع شکاف میان آنها را لازمه مدیریت پذیرکردن توسعه فرهنگی جامعه ما قلمداد می کند.مهنــدس فرهنگ به نقش اساسی و بی بدیل عمل درفرهنگ، واقف است و تاثیر نصیحت، تلقین صرفاً گفتاری و نوشتاری را بر فرهنگ ناچیز ( و درصـــورت مغایرت با عمل مخرب) می داند. از این رو به عنوان مثال یکی از عناصر مهم در ارزیابی استراتژی هر بخشی را، تاثیـــــرات و پیامدهای فرهنگی آن می داند و بر این باور است که چنانچه الگوی فرهنگی خاصی مطلوب است، بایسته است در طــراحی استراتژی کلان و بخشها مبتنی و معطوف بر آن الگو اقدام گردد.