مولف/مترجم: شادی گلچینفر و امیر بختائی
منبع: ماهنامه تدبیر-سال هفدهم -شماره 175
مقدمه: بخش بندی بازار(Market Segmentation)، فرایندی است که بر اساس آن یک بازار به زیربخشهای متمایزی از مشتریانی که نیازها و مشخصاتشان یکسان است تقسیمبندی می شود. از آنجاکه مشتریان هر بخش نیازها و خواستههای یکسانی دارند، به یک طرح بازاریابی و یک محصول خاص به شیوهای مشابه پاسخ میدهند. بخشبندی بازار کمک میکند با تقسیم یک بازار بزرگ به بخشهای کوچکتر، منابع سازمان بهطور بهینه صرف مشتریان اصلی شود.
مولف/مترجم: مترجم: محمد محمدی
منبع: ماهنامه تدبیر؛ سال یازدهم؛ آبان 1379؛ شماره 107
چکیده: مدیریت دانش چیز جدیدی نیست . درواقع ،از صدها سال قبل که مالکان شرکتهای فامیلی و یا پیشه وران زبده تجارت حرفه ای خود رابه طور کامل و دقیق به فرزندان و شاگردان خویش انتقال می داده اند، مدیریت دانش وجودداشته است . اما، تا سال 1990 که مدیران عالی سازمانها شروع به بحث درباره مدیریت دانش کردند چیزی به این نام وجود نداشت . به همان اندازه که زیربناهای اقتصاد صنعتی از حالت وابستگی به منابع طبیعی به سمت وابستگی به سرمایه های فکری تغییر حالت پیدا می کرد، مدیران نیز ناگزیر از آن بوده اند تا به بررسی دانش زیربنایی کسب وکارشان وچگونگی استفاده از آن بپردازند. درست درهمین زمان ، افزایش شبکه های کامپیوتری امکان طبقه بندی ، ذخیره سازی و استفاده برابر افراد از انواع مهم دانش را به گونه ای آسانترو ارزانتر از گذشته امکان پذیر ساخت . نویسندگان مقاله - هانسن ، نوریا و تایرنی - اقدامات مدیریت دانش را در چندین صنعت موردمطالعه قرار دادند. در این راستا، آنها کارشان را با مطالعه مدیریت دانش شرکتهای مشاوره ای شروع کردند. زیرا، "دانش " سرمایه اصلی مشاوران بوده و این شرکتها در زمره اولین شرکتهایی بودند که به مدیریت دانش توجه کرده و در این زمینه سرمایه گذاریهای کلانی انجام داده بودند. همچنین آنها در بین اولین شرکتهایی بودند که دریک حجم وسیع درپی استفاده از تکنولوژی اطلاعات به منظور تسخیر و گسترش آن برآمده اند. از سوی دیگر، به نظر محققان فوق ، تجارب این شرکتها که در ارتباط با تجارب تمامی شرکتهایی بود که به نیروی انسانی خبره و جریانهای فکری وابسته بودند،می توانست درمورد اینکه چه کارهایی در زمینه مدیریت دانش انجام شده و چه کارهایی انجام نشده آنها را راهنمایی کند. هانسن و همکارانش دریافتند که مشاوران یک روش متحدالشکل را برای مدیریت دانش تعقیب نمی کنند بلکه آنها از دو استراتژی متفاوت دراین زمینه استفاده می کنند که عبارتند از: استراتژی کدگذاری"Codification Strategy" و استراتژی شخصی سازی "Personalization Strategy".
منبع: راهکار مدیریت
نویسنده : حجازی، سید علیرضا
چکیده
گسترش کاربردهای فناوری اطلاعات در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی سبب ابداع و ارائه راه حلها و راهکارهای مختلف شده است. طبیعی است که هر یک از این روشها و ابزارها، مبتنی بر نیازی خاص و در جهت رفع مشکلات موجود ابداع و به خدمت گرفته شده اند. پورتالهای سازمانی نیز با در نظر گرفتن نیازهای اطلاعاتی در حوزه مدیریت مبتنی بر شبکه یا اصطلاحاً شبکه محور طراحی و بکارگیری شدهاند. امروزه کمتر مؤسسه یا سازمانی را در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه میتوان یافت که از فناوری پورتال بیبهره باشد و از آن در جهت پشتیبانی از اهداف سازمانی استفاده نکرده باشد. پورتالهای سازمانی جدای از خدماتی که در عرصه باز سازمان با اعمال مدیریت متمرکز ارائه میکنند، فرصتهای نوینی را متناسب با توان اقتصادی و اجرایی سازمانها فراهم مینمایند. این بدان مفهوم است که پورتالهای سازمانی زمینه همکاریهای متقابل و امکان بهرهبرداری از توانائیهای حرفهای و سرمایهگذاری مشترک را در فعالیتهای بازرگانی فراهم میسازند. آنچه در پی می آید، تشریح نقش و کارکرد پورتالهای سازمانی در مدیریت شبکه محور است.
ادامه مطلب ...منبع: راهکار مدیریت
مترجم : مهریزی، ناهید
چکیده
این مقاله فنون مدیریت زمان را مورد بررسی قرار میدهد. تعیین اهداف کاری و شخصی، تحلیل عوامل اتلاف وقت، کاهش وقفهها و ایجاد تمرکز، کار با برگهها و اسناد، بایگانی مدارک، محیط کار مناسب، کنترل زمان تلفن و واگذاری یا تفویض بخشی از مسئولیتها و اختیارات رئوس مطالب این مقاله را تشکیل میدهند.
منبع : روزنامه همشهری، پنجشنبه 3 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3783 ، صفحه 10.کلیدواژه : مدیریت زمان
تغییر و حرکت سازمان متأثر از تعامل میان هفت بعد ساختار، استراتژی، سیستمها، سبک، کارکنان، مهارتها و ارزشهای مشترک است. گروه مشاوران مکینزی این واقعیت را در قالب چارچوب هفت اس بیان کردند. این مقاله به شرح مختصر چارچوب هفت اس میپردازد.
نویسنده : امیدوار، مجید
1-مقدمه
سیستمهای پیچیده اجتماعی تعداد زیادی از مسائل دارای طبیعت ترکیباتی1 را پیش روی ما قرار میدهند. مسیر کامیونهای حمل و نقل باید تعیین شود، انبارها یا نقاط فروش محصولات باید جایابی شوند، شبکههای ارتباطی باید طراحی شوند، کانتینرها باید بارگیری شوند، رابطهای رادیویی میبایست دارای فرکانس مناسب باشند، مواد اولیه چوب، فلز، شیشه و چرم باید به اندازههای لازم بریده شوند؛ از این دست مسائل بیشمارند. تئوری پیچیدگی به ما می گوید که مسائل ترکیباتی اغلب پلینومیال2 نیستند. این مسائل در اندازههای کاربردی و عملی خود به قدری بزرگ هستند که نمیتوان جواب بهینه آنها را در مدت زمان قابل پذیرش به دست آورد. با این وجود، این مسائل باید حل شوند و بنابراین چارهای نیست که به جوابهای زیر بهینه3 بسنده نمود به گونهای که دارای کیفیت قابل پذیرش بوده و در مدت زمان قابل پذیرش به دست آیند.
ابوذر زنگویی نژاد
چکیده
بسیاری از بنگاه ها در سراسر جهان به این نتیجه رسیده اند ارائه خدمات در کنار تولید، سودآورتر از تولید محصول به تنهایی است. آنها در پی به حداکثر کردن مجموع منافع درزنجیره ارزش تا سطح مصرف کننده نهایی هستند. بنگاهها در فعالیتهای پایین دستی درگیر شدهاند، یعنی به سوی ارائه خدمات به مصرف کننده نهایی نیز رفته اند تا درگیر فعالیتهای اقتصادی با ارزشی گردند که در تمام سیکل تولید ایجاد می شود. نگرش زنجیره ارزش یعنی زنجیره تأمین شامل تمام فعالیتهای مورد نیاز یرای ارائه یک کالا یا خدمت به مشتری نهایی است. با این نگرش فعالیتهای تولید و ارسال نیز به زنجیره تأمین افزوده می شود. بنابراین در دنیای جدید که رقابت شدید برای تولید کالا وجود دارد، تولید کنندگان به مصرف کنندگان نزدیک شده اند. تولید کنندگان برای آنکه اعتماد مصرفکننده را به دست آورند ، علاوه برارائه محصول ، خدمات متنوعی را نیز عرضه می دارند تا هزینه های استفاده از محصول و نگهدار ی آن به حداقل برسد. زنجیره تأمین عبارت است از فرایند کامل تهیه کالا و خدمات برای مصرف کننده نهایی و مدیریت زنجیره تامین یعنی, مدیریت جریان کالا و خدمات، اطلاعات و پول برای افزایش سوددهی. در این مقاله ضمن بررسی ابعاد و مفاهیم گوناگون مدیریت زنجیره تأمین، وضعیت حوزه های منبع یابی ، تولید و توزیع نیز در زنجیره های تأمین بررسی شده و سپس روندهای جاری وآینده در مدیریت زنجیره تامین تشریح میشود.
چکیده
در تاریخ فناوری، هیچ پدیدهای امکانات و هیجانات تکنولوژی بیسیم را نداشته است. در واقع قرن 21 پلی است بین داستانهای علمیـ تخیلی و تجلی عملی آنها، آن هم با سرعتی نفسگیر. تکنولوژی ارتباطات بیسیم در همه وجوه و جوانب زندگی از جمله تجارت و بازرگانی نفوذ کرده است. به منظور حداکثر بهرهبرداری و آماده باش لازم برای آیندهای که ارتباطات در آن از طریق تکنولوژیهای بیسیم انجام خواهد گرفت، آگاهی هر چه بیشتر در این زمینه، حیاتی به نظر می رسد. تجارت سیار فرصتهای بسیاری را به منظور ایجاد رابطــه فرد به فرد با مشتریان در دنیای تجارت الکترونیک ایجاد کرده است. در این مقاله ابتدا تعاریف مختلفی برای تجارت ســــیار (M-COMMERCE) ذکر خواهد شد و به دنبال آن مزایای تجارت سیار و عوامل بازدارنده و محدودیتهای تجارت سیار ارائه میشود. سپس با استفاده از ماتریس SWOT تجارت سیار مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت و فرصتها، تهدیدها، قوتها و ضعفهای آن ذکر میشود و متعاقب آن سیستمهای پرداخت در تجارت سیار بیان میشود. در ادامه با توجه به اهمیت پذیرش تکنولوژیهای جدید، دو مدل برای پذیرش تجارت سیار مورد بحث قرار میگیرند و با توجه به ضرورت سنجش رضایتمندی و وفاداری مشتریان، در بخش پایانی مقاله مدلهای سنجش رضایتمندی و وفاداری مشتریان در تجارت سیار تشریح خواهند شد.
مولف/مترجم: مهناز اسکندریان ، سامان خواجه زاده
منبع: ماهنامه تدبیر-سال هجدهم-شماره 169
چکیده: در سالهای اخیر رقابت بر سر جذب و حفظ مشتریان به توسعه استراتژی های بازاریابی رابطه ای منجر شده است . شرکتهای در حال توسعه ، آمیزه ای از ابزارهای بازاریابی رابطه ای ، برای جذب و حفظ مشتریان سودآور هستند . یکی از این ابزارها، باشگاه مشتری است. بر اساس مفهوم بازاریابی رابطه ای ، تمرکزاصلی بر روی جذب مشتریان جدید نبوده است ، بلکه بر روی گسترش روابط با مشتریان فعلی بوده است .اخیرا توجه شرکتها به بازاریابی رابطه ای ، نقطه آغازی برای شرکتها بوده است که باشگاههای مشتری را تاسیس کنند . در این مقاله ضمن ارائه مفاهیم مربوط به باشگاه مشتری وبیان اهداف آن، زنجیره حفظ کنندگی باشگاه مشتری و پیامدهایی که حفظ مشتری به دنبال دارد ، نشان داده شده است . در پایان به تشریح گامهایی در جهت ایجاد یک باشگاه مشتری اثربخش پرداخته شده است .
مولف: ترجمه: کاوه اکبری
خلاصه: در این مقاله به بررسی مجموعهی روابط میان نظریه و روش در پژهشهای کیفی میپردازم. به عقیدهی من نظریه (مستقیم یا غیرمستقیم) در شکلگیری پرسشهای پژوهشی، فرضیاتی که میسازیم و نیز شیوهها، روشها و رویکردهایی که در پیشبرد طرح پژوهش به کار میبریم، نقش دارد. پرسشهای مطرحشده نیز به نوبهی خود بر نوع دادههای گردآمده، شیوهی گردآوری آنها و نتایجی که بر اساس تحلیل دادهها بهدست میآید تاثیری حتمی میگذارند. در اینجا به ویژه به توضیح گرایشهای تازهای در پژوهش آموزشی، که در پژوهش خود بر روی آموزش و یادگیری زبان سودمند یافته بودم، پرداختم. پژوهشگرانی که به این حوزه میپردازند همیشه پرسشها یا علایق یکسانی ندارند، اما فرضیات مشترکشان دربارهی آنچه که من پژوهش انتقادی مینامم، قانعکننده است. در این مقاله نخست شش مورد از این انگارهها (پایههای فکری) را توضیح میدهم و سپس مشخص میکنم که چگونه این انگارهها بر چهارچوببندی، پیشرفت و تحلیل من در پژوهشام بر روی یادگیری زبان در زنان مهاجر در کانادا (Peirce, 1993, 1995) تاثیر گذاشتند.